به نظر من همه ی مشکلات دقیقا از آنجا شروع شد که ما برای بازیگران خوب و محبوبمان ایستادیم، کف زدیم و هورا کشیدیم ...

ما برای اینکه آنها خودشان نبودند تحسینشان کردیم و همین شد که خیلی ها فکر کردند اگر نقش بازی کنند اگر خودشان نباشند و یا اگر از خودِ واقعیشان فاصله بگیرند تشویق ،تعریف و تمجید دریافت میکنند

این شد که صداقت از بین رفت و دیگر آدم ها خودِ واقعیشان را از خاطر بردند..

این شد که آدم ها دور خودشان حصار کشیدند و تنهایی را گزیدند چرا که با دیگران معذب بودند و در کنار هیچکس احساس راحتی نداشتند ؛ چرا که از اینکه خودِ واقعیشان را نشان دهند و تحسین نشوند میترسیدند.

آنها مجبور بودند هر روز دروغ های بیشتر بگویند تا نقششان را بهتر بازی کنند..

و به این ترتیب اطرافمان پر شد از آدم هایی که هر روز صبح صورت و احساساتشان را گریم میکنند و روی صحنه می روند و تخیلات ذهنیشان را به خورد ما می دهند.

احساس میکنم منشا مشکلاتمان درواقع رفتار خودِ ماست.تا وقتی ما هر روز برایشان دیپلم افتخار ، سیمرغ  بلورین ؛ خرس طلا و نخل طلایی اهداء کنیم آنها نیز مهربانانه و سخاوتمندانه چهره های دروغینشان رابرایمان به نمایش می گذارند...